خبر خشک شدن دریاچه «اَلندان»، دریاچه «عباسآباد» بهشهر، تالاب «لَپو»، آبشار «نِنوست» هزارجریب نکا و «چشمهعلی» شهرری و بخشهایی از چشمه «بادابسورت»، از اخبار ثابت شبکههای اجتماعی شدهاند...
خبر خشک شدن دریاچه «اَلندان»، دریاچه «عباسآباد» بهشهر، تالاب «لَپو»، آبشار «نِنوست» هزارجریب نکا و «چشمهعلی» شهرری و بخشهایی از چشمه «بادابسورت»، از اخبار ثابت شبکههای اجتماعی شدهاند. خشک شدن زایندهرود و پایین رفتن سطح آب در بخشهایی از کارون، سفیدرود و تجن و بسیاری از رودخانههای مشهور کشور نیز از مدتها قبل طنین خود را در جامعه داشتند؛ مناطقی كه بار عظیمی از جاذبههای طبیعی ایران را بر دوش میكشند.
مقصر این اتفاقات کیست یا چیست؟ مدیران بخش آب همواره اقلیم و کاهش بارندگی را عامل اصلی میدانند، برخی دیگر، انگشت اتهام را به سوی مدیریت ناپایدار آب میگیرند، عدهای بخش کشاورزی را مقصر میدانند و بسیاری از مردم، مصرف بیرویه آب در شهرها را علت کمآبی قلمداد میكنند.
علت هر چه باشد، از حوصله این چند خط خارج است، اما در ریشهیابی علت این خشکی و ارائه راهکارها گاهی سوالاتی انحرافی و عجیب پرسیده میشود. یکی از این سوالات آن است که «باید منابع آب را نجات دهیم یا کشاورزی را؟» سوالی که منابع آب را در مقابل کشاورزی و به عنوان دو روی یک سکه جلوه میدهد.
این درست است که براساس آمارهای دولتی، 90 درصد حجم کل آبهای کشور به مصرف کشاورزی میرسد، هرچند که برخی کارشناسان چنین آماری را صحیح نمیدانند و این صحیح است كه سهم هدر رفت آب در بخش کشاورزی، سهم قابل توجهی در کاهش منابع آب دارد، اما آیا راه نجات منابع آب، قرار دادن کشاورزی در تقابل آب است؟...